مردی سراسیمه نزد شیوانا آمد و به او گفت: “استاد! چند روزی است که بدشانسی و بدبیاری بدجوری گریبانم را گرفته است. احساس می کنم کائنات با من سرلج افتاده است و دائم جلوی پایم سنگ می اندازد. می ترسم بلایی درمان ناپذیر بر سرم نازل شود و آینده ای عذاب آور نصیبم شود. مرا راهنمایی کن که چه کنم!؟” …
ادامه نوشته »