دانه ای از یک درخت بر روی زمین در کف جنگل در کنار یک مرداب افتاد ، باد مقداری خاک بر روی آن ریخت و بارش باران باعث شد که آن دانه جوانه بزند . هنگامی که سرش را از زیر خاک بیرون آورد به درختان اطرافش نگاهی کرد با خود گفت : ” من باید بلند ترین و بزرگ …
ادامه نوشته »وقتی میشه 5 – استبداد بایدها
سلسله مقالات “وقتی میشه ….!” به موضوع دیگرگونه اندیشیدن می پردازد و با طرح سئوالی منطقی ذهن خواننده را به چالش می کشد که وقتی می شود با یک مسیر میانبر ، بی دردسر ، سریع و راحت به مقصد رسید، چه اصراری است که حتما راه سخت و دشوار و بن بست انتخاب شود. در کنار تمام توانمندی های …
ادامه نوشته »